قدس آنلاین - شاید یکی از خبرهایی که همیشه در ماه های اخیر موضوع بحث رسانه ها بود، کم حوصلگی برخی مســئولان در مواجهه با پرســش های خبرنــگاران و مطالبات مردمی بود، موضوعی که در برخی موارد حتی به برخورد فیزیکی با خبرنگاران یا برخی بخشداران و فرمانداران از سوی مقام های عالی رتبه دولتی نیز منجر شد. ریشه این کم حوصلگی چیست؟ اصل موضوع بر می گردد به نگاهی که یک مسئول می تواند به صندلی مسئولیت و پست و مقامی که در آن قرار گرفته است، داشته باشد.
وقتی که نگاه شما به صندلی مسئولیت تان، جایگاهی مقدس باشــد که به واســطه آن فرصت و توفیق خدمت به مردم کشــورتان را کســب کرده اید، برای مغتنم شمردن این فرصت ســر از پا نخواهید شــناخت. شبانه روز در تکاپو خواهید بود، جلســات بررسی مشکلات و مسائل را مجدانه برگزار و پیگیری خواهید کرد و با نگاهی نگران، به دنبال یافتن راه حل مشکلات مردم خواهید بود. اگر چنین عملکرد اجرایی در جامعه تحقق پیــدا کند، دیگر نیاز نخواهــد بود که برای سرکشــی به یک منطقه ســیل زده یا یک منطقه مورد هجوم ریزگردها، در شبکه های اجتماعی کمپین برگزار شــود، فقط کافی است مطلع شــوید برخی از مردم کشورتان دچار مشکل شــده اند، ســر از پا نخواهید شناخت و پیش از هر نیروی امدادی خود را به مدد و یاری آن ها خواهید رسانید و حتی تصور اینکه بخشــی از مردم کشورتان مثلاً برای چند روز از هر امکاناتی محروم هستند برای تان سخت و غیر قابل تحمل خواهد بود. در این شیوه اجرایی، هر چه مدیر یا مسئولی جوان تر باشــد، بهتر و بیشتر می تواند برای خدمت به مردمش دوندگی و تلاش کند، زیرا پر انرژی است و از گزینه های آسان اقدامات بزرگی را برای مردمش انجام خواهد داد. در این نــگاه دیگر مدیر، منفعــت، رانت و موهبتــی را برای خــود نمی خواهد، هرچه هســت را برای مردمــش می خواهد و برای آن ها از جان و دل مایه می گذارد.
حالا ایــن را بگذاریــد در مقابل نگاهی که صندلی، پســت و مقام را یک جایگاه برای «ریاست» و «امیری» می بیند. دیگر هر چه با این خواست ملوکانه به تقابل بپردازد، برای او طعم تلخ خواهد داد. می خواهد مطالبه حل مشکلی باشد از جانب یک مسافر هواپیما در فرودگاه یک شــهر مذهبی یا مطالبه حل مشکل مسکن یک متقاضی مسکن مهر در شــهر پرند پس از چند ســال معطلی و بی خانگی یا مطالبه یک فرماندار از مقام بالاتر برای تأسیس بیمارستان در شهر محرومش. بــه دلیل آنکه نمی تواند بــا مردم و جامعه ارتباط مناســبی برقرار کند، این ها می شود مایه بدخلقی و عصبانی شدن شخصی که با این نگاه، پست و مقامی را در اختیار گرفته است. حالا فرض کنید در این نگاه، مدیری کــه صندلیش را صندلی امیری و ریاســت می بیند، سن و سالی هم داشته باشد و دیگر آن حــس و حال وقت گذاشــتن و زحمت کشیدن را نداشته باشد و به دلیل آنکه پیر و خسته اســت، اهل ریسک نیز نمی باشد و با زبان نامناســب و تحکم و بی ادبی با مردم صحبت می کند، شرایط می شود آنکه چهار ســالی از دوره مســئولیتش بگذرد و هیچ ثمره ای برای مردم کشور نداشته باشد.
بلایی کــه این نگاه ریاســتی، امیرانه و بی انگیزگی، خســتگی و پیری بر امور مردم و کشور می آورد، شاید ســال های سال قابل جبران نباشد. باید فکری کرد، باید جوان های عاشق خدمت به مردم را وارد کار کرد، شاید جبران این نگاه ریاستی وملوکانه را زودتر و سریع تر برای کشور انجام دهند.
نظر شما